نخستین جمهوری اسلامی کی و چگونه تأسیس شد؟ 

برخی تصور می‌کنند نظام جمهوری اسلامی پدیده‌ای است که در عصر ما آشکار شده. البته شکی نیست که اندیشه‌های میرزای نائینی و امام خمینی (ره) در زمانه معاصر در پیدایش جمهوری اسلامی تأثیری شگرف و تعیین‌کننده داشته است.
برخی تصور می‌کنند نظام جمهوری اسلامی پدیده‌ای است که در عصر ما آشکار شده. البته شکی نیست که اندیشه‌های میرزای نائینی و امام خمینی (ره) در زمانه معاصر در پیدایش جمهوری اسلامی تأثیری شگرف و تعیین‌کننده داشته است.
کد خبر: ۱۵۲۵۲۱۲
نویسنده دکتر محمدحسن زورق 

میرزای نائینی در کتاب گرانسنگ «تنبیه الامه و تنزیه المله» کوشید اسلام ناب محمدی را که ابعاد سیاسی‌اش در طول روزگاران به‌دست فراموشی سپرده شده بود به یاد امت اسلام بیاورد و گامی بلند در راه احیای اسلام ناب محمدی بردارد. دومین گام استوار را نیز امام خمینی با شجاعت تمام بر‌داشت و با تدریس بحث ولایت فقیه در حوزه نجف کوشید اسلام ناب محمدی را از اسلام سکولار جدا کند و نشان دهد پدیده‌ای که امروز به‌نام «اسلام سکولار» معرفی می‌شود چیزی جز یک بدعت در تاریخ اسلام نیست. پرسش اصلی این است که جمهوری اسلامی کی در تاریخ اسلام تأسیس شد و بدعت اسلام سکولار چگونه در تاریخ به‌وجود آمد؟ 

اجازه دهید در پاسخ این پرسش‌ها کمی صریح و صمیمی با هم صحبت کنیم. قبلا باید به این پرسش پاسخ دهم که حکومت جمهوری چیست و چه حکومتی اجازه دارد خود را جمهوری بنامد. بنابر تعریفی که مورد قبول همه صاحب‌نظران است حکومت جمهوری حکومتی است که ارکان آن متکی به اراده عمومی است و خواست اکثریت مطلق مردم آن حکومت را ایجاد کرده. با این تعریف، اولین جمهوری تاریخ و اولین جمهوری اسلامی تاریخ اسلام به‌وسیله شخص رسول اکرم (ص) در مدینه تأسیس شده. شکی نیست که پیامبر گرامی اسلام اولین و تنها پیامبر اولوالعزمی است که اقدام به تأسیس حکومت کرده. نه نوح، نه ابراهیم، نه موسی و نه عیسی که درود خداوند بر آنان باد هیچکدام اقدام به تأسیس حکومت نکرده‌اند. راز خاتمیت نبوت به‌وسیله پیغمبر در این است که دین او رسما و صراحتا در‌باره حکومت و چگونگی و چرایی آن با سخن و سیره سیاسی‌اش اعلام موضع و اظهار نظر کرده. باید به این پرسش اساسی ژرف بیندیشیم که نوع حکومتی که پیامبر در مدینه تأسیس کرد چه بود. مسلما سلطنت نبود. پیامبر سلطان نبود و با قوه قهریه و نیروی نظامی یا جنگ‌های چریکی و پارتیزانی مدینه را فتح نکرد. او با یک راهنما و یک همراه در حقیقت تک و تنها و بدون سپاه از مکه و از تهدید تروریستی قریش گریخت و به‌سوی مدینه که در آن انقلاب اسلامی شده بود و اکثریت مطلق مردم به اسلام_ در تمام ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‌اش_ ایمان آورده بودند حرکت کرد و با استقبال صمیمانه اکثریت مطلق مردم وارد یثرب (مدینه‌النبی) شد. یثرب آغوش گشود و رسول را در آغوش گرفت. تا وقتی پیامبر زنده بود قلب مدینه با قلبش تپید و چشمش به چشم آن حضرت دوخته شد و دستش در دست ایشان قرار گرفت که نه، اصلا دستش دست محمد شد. محمد سلطان نبود و هرگز سلطنت نکرد. او خاتم‌الانبیا بود و هست و همیشه خواهد بود. او رئیس‌جمهور به معنی رایج امروز نبود و نظامی که تأسیس کرد از نوع جمهوری‌های ترامپ‌پرور و آیزنهاور‌ساز امروزین که شب و روز دم از حقوق بشر می‌زنند و آدم می‌کشند و پشت‌شان به بمب اتمی و ناو هواپیمابر و تسلیحات مرگبار دیگر گرم است نیز نبود ولی او بنیانگذار اولین جمهوری اسلامی تاریخ اسلام و اولین جمهوری تاریخ است. 

او یک نظام متکی بر اراده عمومی که رأی اکثریت مردم آن را پدیدار کرد آفرید؛ نظامی که در آن مردم آگاهانه و آزادانه امام زمان خود را که شخص رسول‌الله بود می‌شناسند و با طواف بر گرد قبله رهبری و شرکت در چرخه تصمیمات مشورتی با مسئولیت او در امور راهبردی و در چرخه‌های تصمیم‌گیری‌های شورایی در امور عمومی، نظام نوینی را پدید آوردند که ما امروز به آن «جمهوری اسلامی» می‌گوییم، اما نام اصلی و اولیه آن «نظام سیاسی امامت» است. 

در کتاب «امامت و جهان امروز» که سوره مهر آن را منتشر کرده این نظام سیاسی را کاملا تشریح کرده و ابعاد آن را توضیح داده‌ام. قانون اساسی ایران به‌طرز شگفت‌انگیزی براساس این نظام تدوین شده و به جرأت می‌توان گفت هر گونه انحراف از این قانون انحراف از نظام سیاسی امامت و انحراف از اسلام است. خونی که از شیعه در زمان پیامبر بر زمین ریخت و پس از ایشان شهدایی که تقدیم قرآن و انسان و راه خدا شدند برای حفظ این نظام سیاسی بوده. متأسفانه پس از پیامبر، با کوشش‌های آشکار و پنهان بنی‌امیه و لغزش بعضی نخبگان سیاسی که پل پیروزی بنی‌امیه شدند، اسلام سکولار جانشین اسلام ناب محمدی شد و شعار «نبوت و خلافت با هم در یک‌جا جمع نمی‌شوند» که پس از پیامبر بر زبان نخبگان قریش افتاد آئینه تمام‌نمای اسلام سکولار در آن زمانه بود. 

در کتاب «نخستین رویارویی‌های اسلام و سکولاریسم» به این حقایق پرداخته‌ام. به تعبیری که ظاهرا منصوب به سلمان پارسی است بنابر رأی بنی‌امیه عمل کردند و براساس فرمان خدا و دستور قرآن و سیره سیاسی پیامبر (ص) عمل نکردند و شد آنچه نباید می‌شد طوری که ۲ میلیارد مسلمان اسیر زنجیر شاهان و سرنیزه سربازان صهیونیست و غیر‌صهیونیست در غزه و بوسنی و کشمیر و میانمار و سوریه و نیجریه و سودان و سومالی و... شده‌اند. 

کاری که میرزای نائینی و امام خمینی (ره) کردند این بود که کوشیدند مثل زمان پیامبر مردم را به صحنه بیاورند و نظامی مردم‌پایه و خداجو پدید آورند و «توسعه وجودی» و «توسعه موجودی» را همزمان با هم و به موازات هم ایجاد کنند؛ حقیقتی که توسعه‌خوانان ما آن را فراموش کرده‌اند.

newsQrCode
برچسب ها: محمدحسن زورق
ارسال نظرات در انتظار بررسی: ۰ انتشار یافته: ۰

نیازمندی ها